Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7520 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pilot lights
U
افروزک
pilot lights
U
شمعک
pilot lights
U
پیلوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
According to my lights .
U
تا آنجا که عقلم قد می دهد
lights
U
شش
lights
U
ریه جانوران
lights out
U
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
lights out
U
ساعت خواب
gas lights
U
چراغ گازی
gas lights
U
نور یا روشنایی گازی
tail lights
U
چراغ عقب ماشین
traffic lights
U
چراغ راهنمایی
leading lights
U
عضو مهم
battle lights
U
چراغ پلیس
battle lights
U
چراغهای جنگی
battle lights
U
چراغ خاموشی شبانه
breakdown lights
U
چراغهای عدم کنترل
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
list of lights
U
کتاب چراغها
high lights
U
موضوعات مهم مطالب مهم
northern lights
U
سپیده شمالی فجر شمالی
contact lights
U
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
side lights
U
چراغهای طرفین ناو
side lights
U
چراغ دریانوردی طرفین ناو
southern lights
U
شفق جنوبی
northern lights
U
نور فجر شمالی
front lights
U
چراغهایجلو
red lights
U
چراغ قرمز
red lights
U
چراغ خطر
red lights
U
چراغ سمت چپ
high lights
U
نکات مهم
brake lights
چراغ های ترمز
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all.
U
آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
fairy lights
U
چراغهایتزئینیرنگی
bright lights
U
شهربازیبزرگیکهدرآنوسایلبازیزیادیدرآنیافتمیشود
warning lights
U
چراغهشدار
leading lights
U
شمع محفل
leading lights
U
چشم و چراغ
indicator lights
U
نورهایراهنما
polar lights
U
نورقطبی
riding lights
U
چراغ لنگر
rear lights
U
چراغهایعقب
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
The lights of the aircraft were blinking.
U
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
Turn left at the traffic lights.
از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
dimmed headlights
[lights]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
dipped headlights
[lights]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
pilot
U
راننده
pilot
U
رهبری کردن خلبانی کردن
first pilot
U
خلبان اول
pilot
U
لیدر
pilot
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilot
U
پیلوت چراغ راهنما
pilot
U
ناخدا
pilot
U
راندن ازمایشی
pilot
U
خلبان
pilot
U
راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot
U
ناوبری کردن
pilot
U
راهنمای ناوبری
pilot
U
رهبر
co-pilot
U
کمک خلبان
first pilot
U
سرخلبان سرملوان
co pilot
U
کمک خلبان
pilot
U
راننده قایق روی یخ
pilot
U
پیلوت
pilot
U
Teaching or InquiryLearning Programming یک زبان برنامه نویسی
pilot
U
زبان پایلوت
pilot
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
paragliding pilot
U
خلبانپاراگلایدور
pilot plant
U
کارگاه نمونه
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
U
خلبان اتوماتیک
test pilot
U
خلبان ازمایش کننده هواپیما
automatic pilot
U
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
How can I make such pilot
U
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
helicopter pilot
U
خلبان چرخبال
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot
U
خلبان هلیکوپتر
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
automatic pilot
[A/P]
U
خلبان اتوماتیک
[حمل و نقل هوایی]
automatic pilot
[A/P]
U
خلبان خودکار
[حمل و نقل هوایی]
pilot house
U
اطاق سکان
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
reference pilot
U
نمونه مرجع
pilot's trace
U
کالک دستی خلبان
pilot lamp
U
لامپ پیلوت
pilot lamp
U
لامپ کنترل
pilot lamp
U
لامپ خبر
pilot injection
U
تزریق مقدماتی
pilot house
U
پل فرماندهی
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
pilot cell
U
پیل راهنما
pilot burner
U
پیلوت
pilot burner
U
چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
pilot brush
U
زغال راهنما
pilot book
U
direction sailing
pilot bearing
U
بلبرینگ لغزنده
pilot bearing
U
بلبرینگ کلاج
pilot ballon
U
بالون اکتشافی
pilot charges
U
هزینههای راهنما
one should not drop the pilot
U
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
pilot master
U
سر راهنما
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
pilot's trace
U
کالک راهنمای خلبان هواپیما
pilot valve
U
سوپاپ تنظیم
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
pilot study
U
بررسی مقدماتی
pilot rudder
U
تیغه سکان مانور ناو
pilot production
U
تولید نمونه
pilot plant
U
واحد ازمایش صنعتی
pilot plant
U
کارخانه نمونه
pilot officer
U
ستوان دوم هوایی
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
pilot model
U
نمونه ازمایشی
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
pilot model
U
مدل ازمایشی
pilot motor
U
موتور کوچک
pilot gas tube
U
پیلوتلولهگاز
clutch pilot bearing
U
بلبرینگ کلاچ
clutch pilot bearing
U
زغال کلاچ
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
pilot line production
U
تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
Recent search history
Forum search
0
pilot plant cock
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com